تنهایی

روز اول ماه رمضون هم گذشت

بازم شب شده بازم تنهایی شده همه کسم. شاید تنهایی اونقدر ها هم که فکر میکنم و میگن بد نیست اتفاقا خیلی هم با معرفته خیلی خوبه مثل بعضی ها فقط تو خوشی باهات نیست همدمه

همدله تنهایی تنها کسی که تو بدترین و سخت ترین لحظه های زندگی کنارت میمونه....... 


فکر کنم دارم باهاش رفیق میشم

کم کم داره تهنایی عادی میشه واسم

سخته رسیدن به جایی که تنهایی بشه همه کس

آه... آه که چقدر سخته همه کست جلوی چشمات باشه

تمام وجودت بشه نگاه اون ولی اون نبینتت

انقدر بهت نزدیک باشه که سایه اش روی صورتت باشه

ولی حس نشی

جلوی چشم باشی و دیده نشی

اون موقع است که تنهایی رو حس میکنی

و میفهمی که کسی به نام بی کسی هم وجود داره

و تنهایی میشه جزیی از زندگیت


حالم خرابه دلم تنگه برای خوش بودن برای خوشحالی برای خیلی چیزا دلم تنگه انقدر تنگه که فکر کنم دیگه بسته شده.

هیچکسی رو ندارم باهاش حرف بزنم باهاش درد دل کنم. چند دقیق پیش فکر می کردم وضعم بهتره

ولی دیدم که خیلی داغون تر از این حرفام.

اونایی که دوسشون دارم کنارم نیستن، اونایی که دوسشون ندارم هم کنارم نیستن.رفیقام هم انگار بدون من بیشتر بهشون خوش میگذره الان sms دادن میگن ما چالوسیم خیلی خوش میگذره جات خالی...

تنها همدم من شده این کامپیوتر و نت و آهنگ. اونم داریوش آخ که چقدر به حال من میاد:


سیاهی شب چشماشو وا کرد         ستاره من تو رو صدا کرد

باز مثل هر شب از دیده پنهون          یه مرد عاشق با چشم گریون

آواز میخونه از پشت دیوار                 کی خوابه امشب کی مونده بیدار

چرا شب ما سحر نمیشه                 گل ستاره پرپر نمیشه


خلاصه که نابودم....